چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۹
۰ نفر

همشهری دو - روحینا مجیدی: تا هستند نیستند و از وقتی که واقعا همه هستی فرزند نیست می‌شود.

پدر و فرزند

كمري خميده، چشماني خسته، جبيني عرق‌آلود و دستاني پينه‌بسته، نشان بسياري از پدراني است كه آرامشگاه فرزندانشان شده‌اند تا خم برنياورند و هرآنچه خود نداشتند را براي فرزندانشان مهيا كنند؛ نعمتي از جنس خدا كه گاهي قدردانسته نمي‌شود و نبودش موجب مي‌شود تا فرزندانش يك عمر عنوان يتيمي را يدك بكشند اما در اين بين هستند پدراني كه كمر همت خود را بسته‌اند تا كام يتيمان را به طعم داشتن چنين نعمتي گوارا كنند. شهريار ستوده مرام از فرهنگيان بازنشسته اروميه‌اي براي 2 فرزندش پدري واقعي است و براي 50نفر از ايتام اروميه نيز به‌صورت معنوي پدري مي‌كند تا باري از هزاران غم واندوه ناشي از نداشتن پدر آنان را بردارد. دلش برايشان شور مي‌زند، براي آرزوهايشان نماز حاجت مي‌خواند و آيت‌الكرسي را هرروز صبح، روانه 52 فرزند خود مي‌كند تا هميشه آنان را سالم و شاد ببيند. به مناسبت روز پدر پاي صحبت‌هاي اين پدر فداكار و دلسوز نشستيم.

  • از چه زماني به فكر تقبل سرپرستي ايتام افتاديد؟

من يكي از دخترانم را در سانحه هوايي از دست دادم. دخترانم را نعمت خدا مي‌دانم. از وقتي وارد زندگي‌ام شده‌اند رحمت و بركت را نيز با خود برايم به همراه داشته‌اند. چشم و چراغ زندگي‌مان هستند و نفسم به نفس آنها بند است. زماني كه خبر سقوط هواپيما و فوتشان را به من دادند با آنكه قلبم مي‌تپيد اما زندگي برايم تمام‌شده بود. دوست داشتم من هم با آنها مي‌رفتم. دخترم، نوه‌ام و دامادم را از دست دادم؛ 3 فرزندم كه هر 3‌آنها را جان خود مي‌دانستم. مدت‌ها بدين منوال گذشت و فقط روز و شب بود كه مي‌آمد و مي‌رفت و من در عالم ديگري بودم. سعي داشتم خود را در عالم خيال به دختر از دست رفته‌ام برسانم اما من 2‌فرزند ديگر داشتم كه با اين رفتارهاكم‌كم آنها را نيز از دست مي‌دادم، از هم دور افتاده بوديم. آنها هم غم از دست‌دادن خواهرشان را به دوش گرفته بودند و در كنار آن، غصه از دست دادن قطره قطره پدر را نيز مي‌چشيدند. سعي كردم خود را پيدا كنم، بلند شوم و در كنار عزاداري براي جگرگوشه‌ام، ديگر فرزندانم را براي خودم حفظ كنم اما دلم آرام نمي‌گرفت. جاي خالي دخترم هميشه برايم خالي بود كه به فكر جايگزيني برايش افتادم و سرپرستي ايتام بهترين گزينه بود. همت كردم بقيه عمرم را كه مي‌توانستم براي دخترم پدري كنم اما مصلحت خدا اجازه نداد، پدري را در حق ديگراني كه آنها هم از نعمت پدر بي‌بهره هستند، انجام دهم.

  • از فرزندانتان چه تعداد دختر و چند نفر پسر هستند؟

در كنار 2 فرزندي كه خداوند به ما عطا كرده است، 14دختر نيز خودم به فرزندي قبول كرده‌ام و بقيه بچه‌هايم پسر هستند؛ البته براي من دختر و پسر با هم فرقي ندارند آنچه مهم است لبخندي است كه دوست دارم بر لبانشان ببينم و اينكه حس داشتن تكيه‌گاه را برايشان داشته باشم. فرزندان بيشتر از آنكه پدر را به‌عنوان مدير خانه و ستون اقتصادي خانواده بدانند، آنها را قهرمان زندگي‌شان قلمداد مي‌كنند. از دست دادن اين قهرمان براي بچه‌ها به منزله شكستن غرورشان است. دوست دارم بتوانم قهرماني حقيقي براي بچه‌هايم باشم.

  • حالتان با سرپرستي اين ايتام بهتر شد؟

قابل توصيف نيست، هرچند دلتنگ دخترم هستم كه بسيار ناگهاني ما را تنها گذاشت اما با سرپرستي ايتام اندكي آرامش و تسكين يافته‌ام. اميدوارم اين آرامش نصيب دختر، نوه و دامادم نيز شده باشد. هدفم جز رضاي خدا و شادي روح فرزندانم چيز ديگري نيست. دخترم به خواب من و فاميل‌هايمان مي‌آيد و هميشه مي‌خندد. مي‌دانم كه او هم از اين كار خرسند است. در اصل چه ثوابي بالاتر از يتيم‌نوازي مي‌تواند وجود داشته باشد.

  • آيا حس مشتركي بين شما و ايتام وجود دارد؟

بله. من هم در 16سالگي پدرم را از دست داده و يتيم شده‌ام. بي‌پدرشدن يعني بي‌پناه شدن و اين حس براي يك پسر به‌معناي ويراني تمامي آمال و آرزوهاست. پدرم، شاه زندگي‌ام بود و من در عنفوان جواني او را از دست دادم. ايتام را خوب مي‌فهم‌ام، مي‌دانم چه بغضي را در گلويشان خفه كرده‌اند و راضي به تقدير الهي شده‌اند. نبود پدر مساوي است با عزا شدن تمام عيدها و جشن‌ها، نبود پدر مساوي است با يك سنگيني هميشگي روي قلب، نبود پدر مساوي است با يك جاي خالي هميشگي در كنج اتاق، نمي‌توانم نقش چنين پدري را بين فرزندان معنوي خود ايفا كنم اما تمام سعي خود را براي شادي‌شان به‌كار گرفته‌ام.
قلبم برايشان مي‌تپد و دغدغه آنها را دغدغه خود مي‌دانم. دوست دارم اگر تاكنون حس مي‌كردند پشتشان خالي است ديگر چنين نباشد. مطمئن باشند تا جايي كه امكانش را داشته باشم حمايتشان خواهم كرد و از خدا براي ديدن خوشبختي‌شان توانايي مي‌خواهم.

  • خانواده‌تان شما را در اين مسير همراهي مي‌كنند؟

بله. آنها مهم‌ترين همراهان و مشوقان من در اين مسير هستند. آنها خود راغب انجام فعاليت‌هاي خيرخواهانه هستند، به‌ويژه به‌خاطر نيتي كه من براي اين كار داشتم آنها هم مشتاقانه همراهي‌ام كردند. حامي بزرگي برايم در اين مسير هستند و حتي سعي مي‌كنيم دوستان و آشناياني كه دستشان به دهنشان مي‌رسد را نيز براي سرپرستي ايتام تشويق كنيم.
همسرم نيز فرهنگي بازنشسته است و دستش براي كمك به نيازمندان به‌ويژه در جهت شادي روحي دخترمان هميشه در دستم است. خدا را شاكرم كه خانواده‌اي نيك به من ارزاني داشته تا بتوانم در كارهاي خير مشاركت داشته باشم.

  • بچه‌هايي كه سرپرستي آنها را پذيرفته‌ايد شما را مي‌شناسند؟

بله، گهگاهي به ديدنشان مي‌روم، البته اين ديدارها در روزهاي خاص همچون عيد بيشتر اتفاق مي‌افتد كه دوست دارم عيدي‌شان را با دست خودم به دستان كوچكشان بدهم و شوق چشمان معصومشان تا مدت‌ها دلخوشي‌ام مي‌شود. كمك‌هايم اغلب به‌صورت نقدي است كه به‌حساب‌هايشان واريز مي‌كنم و سعي مي‌كنم اين مبالغ از حقوق بازنشستگي‌ام باشد تا حلال‌ترين درآمدم را تقديمشان كرده باشم. وقتي مي‌بينمشان دستانشان را مي‌بوسم، تا با تمام وجود حس كنند هيچ منتي برسرشان نيست؛ چراكه من تنها يك واسطه هستم كه بركت خدا را به بندگانش مي‌رسانم. خداوند روزي فقرا را در روزي ثروتمندان قرار داده است و رفتن دخترم اين اصل مهم را به من گوشزد كرد. من خودم را وامدار آنها مي‌دانم كه اجازه دادند به جاي دختر از دست رفته‌ام براي آنها پدري كنم.

  • دغدغه‌تان براي اين بچه‌ها چيست؟

تمام فكر و ذكرم اين است كه خداوند به من مجالي دهد تا بتوانم عاقبت به‌خيري تمامي فرزندانم را ببينم. به واقع من تمام عمرم را تلف كردم و به بيهودگي گذراندم جز اين 6سالي كه در كنار يتيمان بوده‌ام. دوست دارم گذشته‌ام را جبران كنم و از خدا مي‌خواهم توانم را براي كمك بيشتر به ايتام افزون‌تر كند.

  • از تلخي و شيريني‌هاي اين 6سال بگوييد؟

جز شيريني و لذت، عايدي برايم نداشت. حلاوت شيريني اين مدت به قدري است كه تلخي‌هاي تمام طول زندگي‌ام را نيز از يادم برده است و به من آرامش مي‌دهد. آنها بچه هستند و معصوم، در هر شرايطي لبخند به لب دارند؛ گويي آنها بهتر از ما بزرگ‌تر‌ها رسم شكرگزاري از خدا را آموخته‌اند، با اندكي مهرباني خرسند مي‌شوند و ناراحتي‌ها را به دل نمي‌گيرند؛ دوستشان دارم همچون پدر نداشته‌شان.

  • الگوي شما براي سرپرستي از ايتام چه‌كسي است؟

من نمي‌توانم در برابر فداكاري‌ها و يتيم‌نوازي‌هاي حضرت‌علي(ع) هيچ ادعايي داشته باشم اما سعي مي‌كنم رهرو راه آن بزرگوار باشم. آن بزرگوار حتي امروز كه بين ما نيست بازهم دل يتيمان به نامش قرص است و من نيز دوست دارم فرزندانم، حضورم و حمايتم را براي هميشه حس كنند. كاش همه ما ياد بگيريم همچون اميرمومنان از داشته‌هايمان ببخشيم كه در اين صورت هيچ‌گاه فقيري وجود نخواهد داشت و هيچ‌كس براي نياز خود مجبور به ذلت و خواري نخواهد شد.

  • چرا بيشترين حمايت مالي شما از فرزندانتان به‌صورت نقدي است؟

من هميشه حق انتخاب را به فرزندان خودم داده‌ام تا آن چيزي كه دوست داشته و نياز دارند تهيه كنند و اين اصل را در مورد ديگر فرزنداني كه سرپرستشان شده‌ام، رعايت مي‌كنم. نبايد سليقه و خواسته خودم را به آنها تحميل كنم. البته به‌صورت فصلي بسته غذايي را نيز برايشان تهيه مي‌كنم تا از نظر سلامت غذايي و خوراك نيز سهم پدري خودم را نسبت به آنها ادا كرده باشم. گاهي برخي تبليغات منفي از سوي عده‌اي از همه جا بي‌خبر، موجب مي‌شود تا مردم نسبت به كمك‌هايي كه مي‌كنند دلسرد شده و از رسيدن آنها به‌دست ايتام اطمينان نداشته باشند، درحالي‌كه مي‌توانند خودشان به‌طور مستقيم بسته‌هاي حمايتي خود را به‌دست ايتامشان برسانند. كاش همه ما در اين مورد احساس تكليف كنيم. هر نفر با اندكي صرفه‌جويي يا حذف مقداري از هزينه‌هاي زائد زندگي خود مي‌تواند حداقل يك يتيم را به سرپرستي بگيرد كه در اين صورت نه فقيري خواهد ماند و نه مشكلات ناشي از فقر به‌وجود خواهد آمد.

  • هيچ‌گاه احساس نكرده‌ايد كه مي‌توانيد با اين ميزان نقدينگي كه ماهانه براي ايتام هزينه مي‌كنيد، كيفيت زندگي‌تان را بالا ببريد؟

خداوند به همان اندازه كه نياز دارم برايم روزي مقدر كرده است، هيچ‌گاه به مال دنيا وابسته نبوده‌ام. ثروت واقعي من همين شادي فرزندانم است كه در آخرت ياري‌رسان من خواهد بود. اين خانه و زندگي و مال دنيا به چه درد من مي‌خورد اگر دل كسي برايم نتپد؟ اينها را بايد بگذاريم و برويم.

  • نقش پدر را در زندگي چگونه تعريف مي‌كنيد؟

شايد غلوآميز به‌نظر برسد اما من پدر را فرشته‌اي از جنس خدا مي‌دانم. كمال خصيصه‌هايي همچون رحمت، كرم، مهرباني و فداكاري از آن خداست و پدر نيز در خانواده با چنين خصلت‌هايي براي فرزندانش پدري مي‌كند. من راضي هستم نخورم، نپوشم و حتي نفس نداشته باشم اما فرزندانم در بهترين و ايده‌آل‌ترين شرايط زندگي كنند. من به‌عنوان يك پدر سخت‌ترين شرايط را مي‌توانم تحمل كنم اما حاضر نيستم زحمت‌ تأمين يك ليوان آب را به فرزندانم بدهم. متأسف مي‌شوم گاهي برخي نام پدري را يدك مي‌كشند اما از مهر پدري هيچ دركي ندارند. سرپرستي از ايتام مانع از آن مي‌شود تا نمونه چنين پدرهايي در آينده تكرار شود.

  • انتخاب فرزندانتان را با چه معيارهايي انجام مي‌دهيد؟

هيچ معياري ندارم جز اينكه سنشان پايين باشد و بتوانم لحظه‌لحظه بزرگ شدنشان را ببينم. دختر و پسر بودنشان برايم فرقي ندارد، دوست دارم همانطور كه از ابتدايي‌ترين لحظات ورود دخترانم به دنيا در كنارشان بوده‌ام در كنار اين بچه‌ها نيز باشم و در عروسي‌هايشان نيز شركت كنم.

  • تولد دخترانتان يادتان هست؟

بله، مگر مي‌شود فراموش كنم. عجله داشتم كه زودتر ببينمشان حتي زماني كه دختر كوچك‌ترم به دنيا مي‌آمد به اندازه دختر اولم ذوق داشتم و بي‌صبرانه انتظارش را مي‌كشيدم. از خدا مي‌خواهم چنين حسي را قسمت همه مردان سرزمينم كند. پدر شدن خيلي لذتبخش است و اين همان آرزوي بزرگي بود كه هميشه انتظارش را مي‌كشيدم. تولد دخترم شيرين‌ترين لحظات زندگي‌ام بود، از طرفي چون دختران به‌اصطلاح، بيشتر از پسران بابايي هستند، بيشتر دلبري كرده و پدر بودن را خوش‌تر مي‌كنند. گاهي از من مي‌پرسند هيچ‌گاه آرزو نداشتيد يكي از فرزندانتان پسر باشد كه جواب من يك نخير قاطعانه بود. آنقدر فرزندان خوبي هستند كه در وصيتنامه‌ام هم برايشان نوشته‌ام هيچ‌گاه بين خود و خدايم آرزوي پسربودنشان را نكرده‌ام و گذشت روزگار موجب شده است تا امروز بگويم هيچ‌كدامشان را با10پسر جايگزين نمي‌كنم.

کد خبر 331259

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha